قاطعیت چگونه به اصلاح ارتباطات یاری می نماید؟
به گزارش عینک بانوان، در گذشته خیلی از کارکنان آموخته اند که اگر بخواهند حرفشان را بزنند از ترقی و اضافه حقوق خبری نخواهدبود و ممکن است کار خود را نیز از دست بدهند.
اما روز به روز پیشرفتهایی برای ایجاد جامعه ای مبتنی بر ارزشهای قاطعیت، حاصل شده است. افراد نسبت به گذشته راحتتر نظر خود را بیان می نمایند. در ادامه با عینک بانوان همراه باشید.
روابط میان افراد به برابری طرفین توجه دارد هرچند رفتار بعضی از مدیران به گونه ای است که اگر در عصر قبلی زندگی می کردند، خوشحالتر بودند. اما به دلایل متعدد، محل کار تا حد زیادی انسانی تر شده است و کارکنان ابراز عقیده می نمایند و به رغم مخالفت رئیس، دیـدگاههای خود را بازگو می نمایند.
قاطعیت برای همـه افراد در سازمان می تواند سودمند باشد و نتایج سودمندی فراهم کند به نحوی که مدیر قاطع رابطه بهتری با زیردستان و برخورد موثرتری با مافوق خود دارد. رفتار قاطع اغلب با رفتار پرخاشگرانه اشتباه می گردد. ازجمله تمایزات اساسی میان مدیران قاطع و مدیران پرخاشگر این واقعیت است که مدیر قاطع مورد احترام دیگران است، همان گونه که برای خود ارزش و احترام قایل می گردد، به دیگران نیز احترام می گذارد. چنین مدیری به جای آنکه دیگران را مجبور به تبعیت از خواسته های خود کند با آنها مشورت می نماید. درحالی که مدیران پرخاشگر به تابعیت محض زیردستان عادت نموده اند نه مشارکتشان.
تعریف قاطعیت
قاطعیت یکی از جنبه های قابل اصلاح ارتباط میان افراد است. این مهارت می تواند افراد را در برخورد با همکاران مافوق و زیردست بسیار یاری دهد.
به اعتقاد لازاروس قاطعیت دارای چهار مؤلفه است.
اول، رد تقاضا
دوم، جلب محبت دیگران و مطرح کردن درخواستهای خود،
سوم، ابراز احساسات مثبت و منفی
چهارم، شروع، ادامه و پایان گفتگوها .
به اعتقاد کیت دیویس قاطعیت فرایند بیان احساسات، درخواست تغییرات، دادن و دریافت کردن بازخـور صادقانه است.
لنج و جاکوبسکی معتقدند قاطعیت عبارت است از گرفتن حق خود و ابراز افکار، احساسات و اعتقادات خویش به نحوی مناسب، مستقیم و صادقانه به صورتی که حقوق دیگران زیرپا گذاشته نگردد . قاطعیت با درک و پذیرش اینکه هر فردی حق انتخاب و کنترل زندگی خود را دارد شروع می گردد.
قاطعیت به معنای بهره کشی از دیگران نیست، بلکه به معنای محافظت از خود و منابع خود است .هر تعریفی که از قاطعیت موردقبول قرار گیرد باید در آن بر رعایت و احترام به حقوق خود و دیگران تاکید و بین گرفتن حقوق خود و پایمال کردن حقوق دیگران تمایز قایل شد.
کارنمودها
مهارت قاطعیت به فراخور موقعیت چند هدف را برآورده می سازد. به طور کلی استفاده ماهرانه از قاطعیت به فرد یاری می نماید که:
جلو پایمال شدن حقوق خود را بگیرد
تقاضاهای نامعقول دیگران را رد کند
بتواند از دیگران درخواستهای معقولی داشته باشد
با مخالفتهای نامعقول دیگران، برخورد درست و موثری بکند.
حقوق دیگران را به رسمیت بشناسد
رفتار دیگران در برابر خود را تغییر دهد
از رفتارهای پرخاشگرانه غیرضروری خودداری کند
در هر موردی موضع خود را با اعتماد به نفس و آزادانه مطرح سازد.
زمینه فرهنگی قاطعیت
زمینه فرهنگی بر قاطعیت تاثیر می گذارد. به طور مثال، فرهنگهایی که اعتقادات مذهبی شدیدی دارند، گاهی قاطعیت را به عنوان یک روش معتبر رد می نمایند، و فروتنی، تقدیرگرایی، عدم صراحت، رعایت شعائر و… را رواج می دهند. آموزش قاطعیت برای این افراد، بی معنا و مشکل آفرین است. بعلاوه در بعضی از فرهنگها احترام و اطاعت از بزرگسالان واجب است و هرگونه قاطعیت کوچکتـرها را در برابر بزرگسالان تقبیح می نمایند. بعضی از فرهنگها قاطعیت را رفتاری مردانه دانسته و از زنان انتظار تسلیم و خدمتگذاری دارند.
طبقه بندی رفتار افراد
به طور کلی می توان افراد (رفتار افراد) را به سه دسته کلی تقسیم کرد.
دسته اول : افراد به تحقیر دیگران می پردازند، حقوق دیگران را نادیده می گیرند، دیگران را می رنجانند و فقط به اهداف خود توجه دارند، این افراد را افراد پرخاشگر می نامند. پرخاشگری ممکن است هدفهای فرد را برآورده سازد، اما اسباب مرارت دیگران را فراهم می نماید.
دسته دوم: افراد کمرو هستند که فاقد قاطعیت هستند، نمی توانند احساسات خود را نشان دهند، احساس رنجش دارند و حق انتخاب خود را به دیگران می دهند. افراد کمرو بندرت به هدفهای خود می رسند.
دسته سوم : افراد قاطع، افرادی هستند که با صداقت احساسات خود را بیان می نمایند، اغلب به هدف می رسند، حتی اگر به هدف نرسند احساس خوبی دارند زیرا رفتار مناسبی داشته اند. به جهت اهمیت این سه دسته رفتار هریک در زیر مفصل تر موردبررسی قرار می گیرد.
افراد پرخاشگر: پرخاشگری یعنی تهدید دیگران و نادیده گرفتن حقوق آنها . مردم افراد پرخاشگر را افرادی ناسازگار، زورگو، سلطه گر و غیرخویشتندار می دانند . اگرچه این افراد با نهیب زدن و ترساندن دیگران می توانند حرف خود را بـه کرسی بنشانند، اما باعث می شوند تا دیگران از آنها بیزار و گریزان شوند.
افراد پرخاشگر همواره در پی برنده شدن هستند، حتی اگر این برنده شدن به بهای ضرر رساندن به دیگران باشد. این افراد معتقدند که همواره حق با آنان است و دیگران هیچ حقی ندارنـد و آنچه خود می گویند، نسبت به گفته های دیگران از اهمیت بیشتری برخوردار است، و نقش و یاریشان در مقایسه با نقش و یاریی که دیگران ارائه می دهند، با ارزش تر است. این افراد کوشش می نمایند با بلند حرف زدن، قطع کردن صحبت دیگران، قلدری، استفاده ازکنایه، و یا با استفاده از گفته های تهدیدآمیز و نگاههای خصمانه بر دیگران غلبه نمایند. افزون بر این، اطمینان اغراق آمیزی نسبت به خود دارند. کلمه من را با تـاکید به کار می برند، دیگران را در گفته های خود نادیده می گیرند، بسیار زود برافروخته می شوند و به شدت از دیگران انتقاد می نمایند و دراغلب اوقات موضعی صریح دارند، همواره پیشنهادات و خواسته هایشان را طوری مطرح می نمایند که گویا درحال دستور دادن هستند.
منبع: الی گشت